12) هرم رشد فکری 20 (چشم اندازهای روشن)

ساخت وبلاگ

ایده های خلاقانه و چشم اندازهایی که با وجوه اخلاقی و انسانی هماهنگی داشته وسبب بهبود شرایط زندگی در زمین می شوند همواره توانسته اند تحولات بزرگی را در زندگی نوع بشر رقم زده و او را از احساس سخت رها شدگی و ترس هاش برهانند. در دهه های اخیر نیز تمایلاتی درافراد و گروه هایی در تمامی نقاط جهان دیده می شود که با راه اندازی جنبش ها و چالش هایی سعی می کنند معنا و مفهومی را در راستای بالا بردن کیفیت زندگی جلوه گر سازند.

مانند:

_ توجه حرفه ای به آیین ها و مناسکی که مردم در جای جای جهان برای رسیدن به صلح و آرامش و کنار آمدن با تنهایی خود بکار می گیرند و در معنا بخشیدن به زندگی خود از آنها استفاده می کنند

_ مهربانی با خویشتن و هم نوع و حتی محبت به دیگر موجودات که مردم در محتوایی که در شبکه های اجتماعی و ارتباطی به اشتراک می گذارند دیده می شود و نشانگر تمایل آنها به کنار آمدن از در صلح و آشتی با زمین و دیگر موجوداتش می باشد

و مفاهیمی که نیاز به توجه بیشتری دارند مانند:

_ " اهل علم و هنر و معنا ماندگارند"

و این می تواند به ما بفهماند که توجه به نظم و تعادل بخشی و توازن بر اساس نیکو کاری و خیر و برکتی است که افراد به دیگران و زمین می رسانند و افرادی که اهل معنا هستند و کسانی که قدرت تفکر نیرومندی دارند و دست اندر کار خیرند و فعالیت آنها سبب رونق کسب و کار و زندگی در زمین می شود باید بیشتر مورد حمایت قرار گیرند و راه برای انجام کارهای خیر پیش پای آنها باز بماند تا زندگی مطلوب در جریان باشد و گرنه آنها که سر ناسازگاری با زندگی گرفته اند چهره زشتی از آن را اجرایی می کنند

_ "قناعت و استفاده به حد کفایت"

هنری است که بهتر است به نسل های بعدی برای داشتن زندگی بهتر در زمین آموخت و حالا که زمین سال به سال به سوی گرمایش بیشتر نزدیک می شود و شرایط زندگی در آن مورد خطر قرار می گیرد بهتر است این شعار مورد توجه همگان قرار گیرد حتی در تولید محتوا و ارسال آن به شبکه های اجتماعی بهتر است سعی و تلاش تولید کنندگان به سمت و سویی باشد که محتوای تولیدی آنها در حجم کمتر و با دقت بیشتری تولید شود و در زمان کمتری مفهوم را به مخاطب برساند( هرچند که شخصا تخصصی در باره قوانین حاکم بر امواج و فیزیک موج ندارم ولی تا آنجایی که خوانده و درک کرده ام به نظر می رسد که هر چند امواج مخابراتی و رادیویی خودشان به تنهایی سبب ایجاد گرمایش نباشند ولی تاثیری که در حجم بالای کاربری بر روی فتوسنتز گیاهان و جریان حیات در زمین می گذارند عامل مهمی در این امر باشند)

_ "رهایی از گذشته های دور و نزدیک"

سبب می شود که ما بتوانیم هر چه بهتر از شرایط زمان و مکان و فرصت های پیش روی زندگی بهره بهتری ببریم و این بدان معنا نیست که ما تاریج و دست آوردهای گذشتگان را نادیده گرفته و از آنها بهره مند نشویم بلکه منظور این است که با چسبیدن به آنها خود را در زندان تعصب نیندازیم

_ " بهشت را به بها دهند نه بهانه"

در جایی که این مفهوم درک نشود و به هر بهانه ای و بدون هیچ گونه تلاش مفیدی پاداش ها را بین خودی ها پخش کنند آنجا خود خود جهنم می شود. در آنجا ممکن است زندگی کاملا نادیده گرفته و مرگ با القاب و رنگ و لعاب های متفاوت عزیز و ارزشمند شمرده شود چنانکه اهل قبور از زندگان مهم تر باشند و زندگی زندگان برای رسیدن و زیارت قبور متبرکه نیست و نابود شود

_ " ارزش های واقعی را باید شناخت "

در کهنه سرایی که ارزش های واقعی نشناخته بمانند امکان دزدیده شدن آرزو های مردم حتی دلخوشی های کودکانه زیاد است آن گونه که کودکان حتی وسیله ای برای نمایش امور مذهبی و بازیچه امور سیاسی قرار گیرند و با نمایاندن بدون تذکر تکه پاره ها و اجساد کشته شدگان با نصب بنر های بزرگی از کودکان مجروح دیگر کشورها و جلوه دادن چهره زشت زندگی میل به زنده ماندن و زندگی به رسم و رسوم طبیعی آن را از آنها بربایند. آنجا بعضی از کودکان حتی آرزوی شهادت پدر و برادر را دارند بدون هیچ گونه درکی از یتیمی و عوارض بی پناهی که قرار است بعد از آنها زندگی را به کامشان بسیار تلخ و آلوده مداخله های دیگران کند

_ " خوشی و ناخوشی های زندگی بهم پیوسته اند"

مهم این است که ما یاد بگیریم چطور در پستی وبلندی ها و خوشی و ناخوشی های زندگی تعادل خود را حفظ کنیم و از مسیر راست و درست آن منحرف نشویم وبرای این کار باور اینکه لحظه ها در گذرند و قرار نیست ما انسان حتی یک لحظه قبل باقی بمانیم و انعطاف لازم برای پذیرش تازه ها و تغییرات جدید در زندگی می تواند راهکاری بسیار کارآمد برای ادامه مسیر بدون صرف هزینه های گزاف و افت و خیزهای سهمگین و خطرناک باشد

در پایان: مبحث هرم رشد فکری را تقدیم می کنم به کسانی که در این مسیر باعث و بانی پیشرفتم بوده اند و مستقیم یا غیر مستقیم از فکر و نظر آنها استفاده برده و آنانی که همراه خوبی در امتداد این مسیر بوده اند و چرخه تولد و زندگی آنان مقارن دورانی از زندگیم بوده که توانسته ایم گام به گام و شانه به شانه برای رسیدن به مقاصدی هر چند سخت و ناباورانه تلاش کنیم

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

هرات قبل از کشف اقیانوس هند در گذرگاه جاده ابریشم قرار داشت و نقش بزرگی در تجارت میان شبه‌قاره هند، خاورمیانه، آسیای مرکزی و اروپا بازی می‌کرد. هرات از لحاظ موقعیت جغرافیایی در طول تاریخ بستر مناسب تلاقی مدنیت‌های شرق و غرب نیز به‌شمار می‌رفت. از اینرو هرات یکی از گهواره‌های تمدنی تاریخ پربار خراسان شناخته می‌شود. تاریخ سیاسی هرات پر از فراز و نشیب است. چنانچه هرات همواره میدان لشکر کشی‌ها جنگ‌های اشغال‌گرانه، ویران‌گرانه و گذرگاه جهان‌گشایان نیز بوده‌است. روی تصادفی نیست که تاریخ هرات مشحون از مبارزات آزادی خواهانه و استعمار شکن بوده‌است.

در دوره‌های ماد و هخامنشیان، هریوا سرزمینی در اطراف رودخانهٔ هریرود بوده و یکی از ساتراپی‌های هخامنشیان بشمار می‌رفت. در سنگ‌نوشته بیستون داریوش بزرگ، هَریوا (Haraiva) در فهرست ساتراپی‌های هخامنشیان آمده‌است.

به قول مورخ یونانی هرودوت، اسکندر مقدونی در ۳۳۰ پ.م ، آرتاکوانا، مرکز ساتراپی هریوه را گشود. سپاهیان اسکندر شهر را ویران و باشندگان آن را به قتل رسانیدند. اسکندر سپس شهری به نام «اسکندریه آره‌ایا» (Alexandria Areia) در کنار هریرود بنا کرد و جمعیت و آبادی آرتاکوآنا را بدین شهر که شاید هرات امروزین باشد تحویل کرد.

هرات در زمان ساسانیان در سنگ‌نوشته‌ای در کعبه زردشت واقع در نقش رستم بنام هریو یاد شده‌است. در دورهٔ ساسانی از مراکز مهم نظامی و منطقه مرزی در مقابله با هپتالی‌ها بوده‌است. پیش از آمدن اسلام به ایران دارای اقلیت مسیحی نستوری بود. در سال ۳۱ ه‍.ق (حدود ۶۵۰ م) یا کمی پس از آن به دست مسلمانان فتح شد.

در دورهٔ خلافت اسلامی، یعنی در قرون وسطی، هرات همراه با نیشابور، مرو و بلخ یکی از چهار قسمت (چهار ربع) خراسان بزرگ بود.

هرات مثل اکثریت مناطق دیگر افغانستان با هجوم مغول در ۱۲۲۲ م. از بنیاد ویران شد و بیش از نیمی از اهالی بومی آن قتل‌عام یا آواره شدند.

هرات در میان سال‌های ۶۴۳ تا ۷۸۴ ه‍.ق پایتخت سلسلهٔ آل کرت بود. تیمور لنگ در سال ۷۸۴ ه‍.ق هرات را گشود و آل کرت را نابود ساخت. در جریان این حمله هرات بار دیگر ویران و هزاران نفر کشته شدند. شاهرخ فرزند تیمور و همسرش گوهرشاد پایتخت تیموریان را در سال ۱۴۰۱ م از سمرقند به هرات منتقل کردند.

در ۱۵۰۶ م شیبانیان آسیای مرکزی بر شمال افغانستان و هرات مسلط شدند. اندکی بعد هرات در تحت کنترل صفوی‌ها قرار گرفت. در دوران صفوی هرات مهم‌ترین شهر و مرکز خراسان محسوب می‌شد و همواره مورد طمع ازبک‌ها بود حتی چندبار این شهر به دست ازبک‌ها افتاد. اما سلطه ازبک‌ها بر این شهر به صورت کوتاه مدت بود و آن‌ها از دوره‌های فترت در اوایل سلطنت شاه تهماسب یکم و اوایل سلطنت شاه محمد خدابنده و شاه عباس بزرگ استفاده کردند و هر بار برای مدت کمی این شهر را در اشغال داشتند.

پس از سقوط صفوی‌ها هرات به دست نادر شاه افشار افتاد و پس از مرگ نادر هرات به تصرف احمد خان درانی درآمد. در دوران معروف به بازی بزرگ مأموران بریتانیایی در هرات فعال بودند و از پیوستن هرات به حکومت افغانستان پشتیبانی می‌کردند. در ۱۲۴۹ ه‍.ق عباس میرزا از سوی فتحعلی‌شاه قاجار مأمور پس گرفتن هرات از افغان‌ها شد.[۲] مرگ عباس میرزا در راه مشهد این کار را ناتمام گذاشت. محمدشاه قاجار نیز کوششی برای فتح هرات کرد که ناکام ماند. در زمان ناصرالدین‌شاه قاجار، دوست‌محمد خان، حاکم کابل و قندهار هرات را گرفت. نیروهای ناصرالدین شاه تحت فرمان حسام‌السلطنه هرات را محاصره کردند و در سال ۱۲۷۳ این شهر را گرفتند. معاهده پاریس در مارس ۱۸۵۷ میلادی پس از دومین نبرد بریتانیا با ایران برسر مسئله هرات جهت صلح بین دو کشور در پاریس منعقد گردید.

بریتانیا با تصرف بخش‌هایی از جنوب ایران (بنادر خرمشهر و بوشهر و جزایر جنوب در خلیج فارس) ناصرالدین شاه را مجبور به قبول معاهده پاریس کرد. بر طبق این پیمان، ایران از ادعای خود بر هرات چشم پوشی کرد و هرات در ۱۸۶۳ به افغانستان ملحق گشت و ایران موجودیت کشوری به نام افغانستان را به رسمیت شناخت.

تقسیمات[ویرایش]

در تقسیمات کشوری گذشته همواره تا قبل از دوره ظاهرشاه، ولایت هرات بسیار بزرگتر از دوره فعلی بود و ولایت‌های غربی یعنی بادغیس و غور و فراه و نیمروز را نیز شامل می‌شد، اما محمد ظاهرشاه به تدریج تا سال ۱۳۴۶ (۱۹۴۷ میلادی) این مناطق را از ولایت هرات جدا ساخت. همچنین در دوره حاکمیت اسماعیل خان بر غرب کشور که هرات به نوعی خودمختاری داشت، ولایت هرات بر مناطق بادغیس و فراه و غور هم توسعه داشت و مجموع این مناطق از مرکزیت هرات اداره می‌شد. هم‌اکنون بین مردمان این ولایت‌ها ارتباط بسیار نزدیک برقرار می‌باشد و تا هنوز هم برای بسیاری از این مردم، هِرات باستان به عنوان شهر مرکزی شناخته می‌شود(ویکی پدیا)

+ نوشته شده در دوشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۲ ساعت 22:33 توسط شب شکن  | 

آیا مایلید عینک تون را عوض کنید ؟...
ما را در سایت آیا مایلید عینک تون را عوض کنید ؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 629khordad13880 بازدید : 26 تاريخ : دوشنبه 29 آبان 1402 ساعت: 13:55